من صدای ته شهرم



دختری از جنس باد
جیگر کوچولو

دختر خانومه رنگ پاشنه ی کفشش رو با رنگ ساژ موهاش ست میکنه تا هارمونیش حفظ بشه, توی دورهمی هایی که غذا «خاویار بلوگا» و «سوشی با سس خردل ملایم» و «سالاد آووکادو» سرو نشه, افتخار تشریف فرمایی نمیده .. ولی واسه حفظ تظاهر به داشتن دغدغه های مشترکِ اکثریت, خیلی کوزت وار بانگِ « من دردِ مشترکم, مرا فریاد کن»ـش پرده ی گوش ها رو منبسط میکنه. 

آقا پسره با ماشینِ کروکش از صد فرسخی پایین شهر رد نمیشه که چاله های خیابوناش گلگیر ماشینش رو خاکی نکنه, روزهای فرد هم بعد از کلاس یوگا و مدیتیشن, سرجلسه ی «چگونه مینیمال های پست مدرن بنویسیم».. ولی واسه این که ژست ماندلامآبانه اش به هم نخوره, با دوستاش حرف از گرسنه های سوریه میزنه و معترض میشه به بی احترامی به حقوق«راکول»ها در جمهوری «ناگورتا».

جناب هنرمند روی صندلی چرخشی با «رب دوشامبر» کنار شومینه لم میده و «تیرامیسو با پودر زعفران» میل میکنه و به سرایش شعرهای آوانگارد می پردازه... ولی تو مقدمه ی کتابش مینویسه: خواستم پیشگفتاری بر این دفتر بنویسم از خاطرِ یادمانِ این رسمِ کهنِ نو شدن سال, اما ترجیح دادم گزین گونه ای در یک جمله بنویسم که مقصودم را بهتر بیان کند:« عید من زمانیست که زحمتِ یک سالِ کاگر, شامِ یک شب اربابان نباشد»



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها:
یک شنبه 21 دی 1393برچسب:, | 20:3 | jigar kocholoo |